نقش ژورنالیزم در راستای مبارزه با فساد ادری
2018-03-03
با نگاهي به وضعيت رسانهها در کشورهاي که نرخ فساد در آن ها پايين است به خوبي ميتوانيم به نسبت تعريف شده بين نقش رسانهها در مبارزه با فساد پي ببريم؛ تجربه اين کشورها نشان ميدهد که مبارزه واقعي با فساد اداري از رهگذر انعکاس اخبار و اطلاعات به شيوه حرفهاي، صحيح و غير مغرضانه محقق ميشود. افغانستان از جمله کشورهاي است که سالها است با پديده به نام فساد دست و گريبان است و همه ساله در بين فاسد ترين کشورها نام خود را در رده دوم يا سوم درج ميکند اين در حالي است که رسانهها وسيله پر قدرتي در امر مبارزه با فساد به شمار ميرود که در افغانستان از آزادي قبول شدهي برخوردار است. اما اين که چرا رسانه هاي افغانستان نتوانستند تا به امروز در امر کاهش اين پديده نايل آيند؟ رسانه با کدام راهها دست به افشا گري ميزنند؟ سوالي هاي است که درادامه به آن پاسخ خواهيم داد
فساد اداری چیست؟
فساد در هر زبان مفهوم واحدي را متبادر ميکند که معمول ترين معاني آن تباه شدن يا تباهي، نابودي، ستم، مال کسي را گرفتن ميباشد.
تمامي کشور ها از اين جهت سراسيمه هستند اما برخي کشور ها اين معضل را توانستند به حداقل برسانند؛ برخي هم سالهاي سال است که با اين پديده دست و پنجه نرم ميکنند.
فساد اداري در يک جمله ميتوانيم بگويم که سئو استفاده شخصي از منابع عمومي؛ يعني يک مسوول يا کارمند از ظرفيت هاي رسمي براي مقاصد شخصي بهره گيري ميکند. زمانيکه بحث روي استفاده سئو از منابع عمومي ميآيد اين جاست که معاني فساد مينمايد و سياست هاي دولت را در تضاد با منافع اکثريت قرار ميدهد که از يک طرف منافع و سرمايه حيف و ميل گرديده و از طرف ديگر اعتماد ملت نسبت به دستگاه دولت کاهش ميابد که در کل باعث هدر رفتن منابع ملي ميشود.
فساد اداري به گونههاي مختلف انجام پذير است مثل رشوه، اختلاس، سئو استفاده از مقام و موقعيت اداري سياسي، رد و بدل شدن پول... که هر نوع آن نشان دهنده نقض قوانين ميباشد.
نقش ژورناليزم در مبارزه با فساد اداري
محو فساد اداري به طور مطلق در يک کشور امکان پذير نيست اما مبارزه با آن يک سري فعاليت ها را دربرميگيرد. رسانه ها به منزله چشمان تيز بين يکي از راهکارهاي بسيار موثر آن نظارت بر حکومت و کارگزاران، سالم سازي فضاي کشور و مبارزه با فساد اداري ميباشد.
در اينجا سه نکته کليدي را مورد بحث ميگيريم که رسانهها با استفاده از آنها ميتوانند به راحتي در کاهش فساد اداري بهره برند.
• حق دسترسي به اطلاعات: حق دسترسي به اطلاعات موجود در دستگاههاي حکومتي مقدمه پاسخگويي حکومت و مسوول شناسي است؛ همچنان آزادي اطلاعات ميشود به خبرنگاران کمک کرد که در صورت بروز فساد در موسسات عمومي( وزارت خانه، موسسه دولتي، موسسه يا نهاد عمومي غير دولتي و شرکت دولتي) شناسايي مسوول واقعي با سرعت و سهولت انجام شود. با اين قانون هر گونه اطلاعات که مردم ميخواهند از آن خبر شوند به سادگي در دسترس مردم قرار ميدهند و هر مقام دولتي يا غير دولتي نميتواند بدون استثناي برخي موارد که در در قانون مطرح شده باشد، از دادن اطلاعات ابا ورزد.
• ژورناليسم پژوهشي: ژورناليسم پژوهشي مسير آن افشاگري است اين نوع روزنامهنگاري در هر کشوري از اهميت بسزاي برخوردار است. اهميت اين روزنامه نگاري را در افشا سازي فساد؛ ميتوانيم از قضيه واترگيت، قضيه که اين روزنامهنگاري را به تمام جهانيان مطرح کرد و امروزه بسياري از فساد ها در جامعه به وسيله روزنامه نگاران پژوهشي پرده از روي شان برداشته ميشود اشاره کرد. اين نوع رونامهنگاري آنچه را که از ديد جامعه و عموم پنهان است آشکار ميکند. رسانهها با کار مداوم به خصوص تهيه گزارشهاي که فساد را افشا ميکند ميتوانند در کاهش فساد اداري موثريت زيادي داشته باشند.
• آزادي بيان: حق برخوداري از آزادي بيان بنياديترين حق رسانهها است، و دو موردي که در بالا ذکر کردم؛ حق دسترسي به اطلاعات و نشر گزارشهاي پژوهشي براي افشا سازي، و ضمن اين دو مورد، ديگر موارد که در نظام رسانهاي وجود دارد به شدت از آزادي بيان متاثر اند. اگر آزادي بيان وجود نداشته باشد پس هيچ روزنامهنگار نميتواند از فساد اداري در جامعه افشاگري نمايد. آزادي بيان در کل براي همه موارد که بايد نشر شود مشروعيت ميبخشد در خصوص پرده برداري از فساد اداري براي دو اصل ذکر شده جامه عمل ميپوشاند.
فساد اداري در افغانستان
فساد اداري پديدهاي اکه اغلب دامنگير کشورهاي رو به انکشاف است و افغانستان هنوز هم از جمله آنعده کشورهاي جهان است که فساد اداري در آن به اوج خود رسيده است و از مهمترين چالشهاي افغانستان در قرن 21 به شمار ميرود. عوامل که اين معضل به نام فساد اداري در افغانستان رشد داده بيش از حد بوده که به گونه نمونه از برخي آن مانند وجود نا امنيهاي گسترده، عدم آگاهي از قانون، عدم حاکميت قانون، عدم شاسته سالاري، رشد معاملات اقتصادي ... ميباشد.
پس از سرنگوني طالبان در کشور و حمايت جامعه جهاني به خصوص امريکا از ايجاد يک نظام نوين، پولهاي هنگفت مليارد دالري و پروژههاي متعدد از سوي سازمانهاي خارجي در افغانستان سرازير شد که اميدواري زمينه بهتر کار براي مردم افغانستان را نويد ميداد، اما ضعف مديريت و عدم توانايي دولت و نگاه متعصبانه و قوم گرايانه مقامهاي دولت باعث هدر رفتن همه اين کمکهاي جامعه جهاني شد، و مسبب اين گرديد که کشور به سوي فساد برود و همه سيستم غرق فساد گردد.
افغانستان اکنون در رده بالاي جدول کشورهاي آغشته به فساد اداري قرار دارد؛ سازمان شفافيت بينالمللي در آخرين بررسياش، افغانستان را سومين کشور فاسد در سطح جهان معرفي کرد. اين در حالي است که اشرف غني بارها در نشستهاي مختلف از مبارزه جدي عليه محو فساد اداري سخن به عمل آورده است اما در عمل بسيار اندک به آن توجه شده است.
افغانستان انواع مختلف از فساد اداري را از جمله اختلاس به عنوان نمونه اختلاس در کابلبانک، اختلاس در وزارت کار امور اجتماعي...، رشوه؛ که خود رشوه در افغانستان به يک فرهنگ تبديل شده ادارات دولتي که مردم براي رسيدگي به امورات زندگي شان به اساس اين يارانه(رشوه) استفاده ميکنند، نصب افراد بر اساس رشوه و رابطههاي قومي و قبيلهاي يا شناخت که ميتوانيم از گزارشهاي نشر شده از سوي ديده بان شفافيت در مورد تعينيات مقام هاي ارشد و فساد وزارت امور داخله اشاره کنيم.... از اين قبيل قضايا در افغانستان بيش از حد است اما توجه جدي به محو آن صورت نگرفته است. و تا زمانيکه قانون اساسي در کشور مراعات نشود و کار به اهل کار سپرده نشود گراف فساد اداري روز به روز بالاتر ميرود اما متاسفانه مراعات قانون حرف دور از عمل است چون در افغانستان قانون مزاحمت به حساب ميآيد.
به چه دليلي رسانهها نتوانستند در کاهش فساد اداري در افغانستان مفيد تمام شود؟
در افغانستان رسانههاي متعددي وجود دارد(صوتي، تصويري، چاپي) که اطلاعات متنوع را در دسترس مردم جامعه قرار ميدهند.
اما رسانهها بنابر برخي دلايل نتوانستند در امر مبارزه با فساد اداري در کشور نايل آيند و در کنار آن حتي که بجاي افشاگري پول گرفته و بالاي فساد آشکار سرپوش گذاشتند و باعث شدند به آسياب دشمن آب بريزند.
• خودسانسوري؛ رسانهها برخي اطلاعات را که مطابق پاليسي آنها نباشد دست به چنين سانسور ميزنند و علت آن نگراني از عواقب انتشار اطلاعات است و عميقن اگر بيانديشم، رسانهها فسادهاي که از سوي مقامات بلند پايه صورت ميگيرد جهت عواقب ناگوار آن از اين نوع سانسور استفاده ميکنند.
• نا امني: نا امني با آنکه آتش فساد را شمال ميدهد؛ ضمن آن رسانهها را در خود سرگرم ميکند و در افغانستان تمام رسانهها به دليل اينکه کشور در بحرانهاي جنگي بسر ميبرد مثل حملات انتحاري، قتل، اختطاف ... تمام اخبار رسانهها را همين موارد مشغول خود کرده است چون ناامني در کشور بزرگترين چالش است پس رسانهها اغلب درگير پوشش آن هستند. گذشته از اين موارد خبرنگاران که از منظر تحقيقاتي وارد موضوع براي افشاگري ميشوند در اکثر مورد لت و کوب قرار ميگيرند، تهديد ميشوند يا پيشنهاد پول و بلاخره در فرجام کشته ميشوند.
• بيطرفي؛ بيطرفي در تمام رسانههاي جهان يک امر حتمي است، اما هيچ رسانهاي وجود ندارد که به طور کامل بيطرفي خود را حفظ کند. تمويل کننده اکثر رسانهها در افغانستان مقامات بلند پايه دولتي هستند و رسانهها نظر به پول که از صاحبان اخذ ميکنند بايد مطابق پاليسي آن گام بردارند. همين وابستگي رسانه ها آزادي بيان را در گلو خفه ميکند.
• سطحي به مسايل نگرستن؛ رسانهها علت يابي نميکنند و به سوالات چراي؟ و چگونگي؟ مسايل سطحي گذر ميکنند؛ بيشتر رسانهها درد آن اين است که کارمندان تخصصي ندارند و پژوهشات مورد ضرورت را انجام نميدهند و علت يابي نميکنند.
• فقر اقتصادي؛ افشاگري فسادها هزينه بردار است.
ناصر تيموري در مورد رسانهها در امرنشر گزارش هاي مربوط به فساد اداري ميگويد که رسانه ها علاقه به نشر اين نوع گزارش ها را ندارند و محدود رسانههاي هستند که گزارش هاي مربوط به فساد اداري را نشر ميکنند و همچنان افزود که ملي رسانه اي دولتي است و هيچ گزارش در مورد افشاي فساد را نشر نميکند.
پس اگر دولت نتواند با رسانه که مربوط مردم ميشود افشا سازي کند پس رسانه هاي ديگر نيز از بهر انگيزه هاي مادي و ترس از تهديد دست به افشاگري نميزنند.
نتيجه گيري
رسانهها ابزاري مهم هستند براي اطلاع رساني به مردم و اکثر کشورهاي جهان حامي قوي براي فعاليتهاي آزاد رسانهاي خود هستند. رسانههاي آزاد ابزار نيرومند براي آگاهي افکار عمومي از رويدادهاي جامعه و اطلاع شهروندان از ماهيت واقعي کارگزاران و مسوولان شان ميباشد و آنها را ملزم به پاسخگويي در قبال عملکرد خود و افراد زير مجموعه خود به جامعه و افکار عمومي مينمايد و سبب تقويت نظارت مردمي و ملزم ساختن سياستمداران به شفاف سازي ميگردد، اما رسانههاي افغانستان از بهر مشکلات و موانع که صد راه آنها قرار گرفته در امر شناساندن عاملان فساد را به جامعه معرفي کند که در مقابل افکار عمومي دولت مجبور به محاکمه آنها شود، به جرأت ميتوانيم بگويم که فساد استخدامي، رشوه، اختلاس در تمام زندگي مردم افغانستان رخنه کرده که مردم رشوه دادن، اختلاس و واسطه را همانند فرهنگ بد ميپذيرند که هم فرهنگ و هم بد خطاب ميکنند و موردي که در جامعه عام شده باشد توجهي اندک به آن صورت ميگيرد پس اکثر رسانهها نيز در قبال اين گونه فساد سطحي گذر ميکنند و رسانههاي که در پژوهش به اين مسايل ميپردازند با وجود تصويب و توشيح حق دسترسي به اطلاعات مورد خشونت قرار ميگيرند. در کل يا خود رسانهها از بهر موارد که در بالا ذکر شد آزادي خود را سلب ميکنند يا اينکه اگر صداي شان بلند شود مقامات دولتي صداي شان را در گلو شان خفه ميکند.
پیشنهادات
رسانهها بايد مسووليت اجتماعي را در نظر گيرند.
بايد قضاياي صورت گرفته را با نوع گزارش پژوهشي براي رفتن به عمق مسأله دنبال کند.
گزارشگران بايد تخصصي باشند.
اصل بي طرفي را حفظ کنند
دولت بايد رسانهها را به طور جدي در دسترسي به اطلاعات همکاري نمايد
نشر تبليغهاي عالمان ديني در مورد فساد اداري
نشر گزارشهاي که از سوي ديدبان شفافيت در مورد قضاياي فساد صورت ميگيرد
منابع
1) فصلنامه علمي پژوهشي رنا. دوره نخست شماره سوم. زمستان سال 1395
2) دکترباقر انصاري. حقوق رسانه. چاپ پنجم زمستان 1393
3) ديدهبان شفافيت
4) فرهنگ علوم سياسي