English دری پشتو

مجله ها

ماهانامه رنا

رویکردکاری رسانه‌های افغانستان، سازنده یا ویرانگر؟

content
2018-02-27

در آغاز، طرح چند پرسش بهانه‌ی است جهت گشایش درب ورود به این مبحث؛ نخست این‌که کارکرد اصلی رسانه‌ها چیست؟ مسوولیت رسانه‌ها در قبال جامعه چیست؟ کدام یک رسالت رسانه‌هاست، سازنده‌گی یا ویرانگری؟ و  پرسش‌های دیگر اما پاسخ این‌جاست؛ رسانه‌ی که به‌طور دقیق در پی ارائه آگاهی سیاسی، هوشیارسازی و جهت‌دهی شهروندان، گروه‌های سیاسی و اجتماعی باشد، رسالت رسانه‌ها را شکل می‌دهد.

و اما کارکرد رسانه‌های افغانستان؛ جغرافیای تار و تیره این کشور در این اواخر با روشنایی مطبوعات نوین رنگ تازه‌ی گرفته است. از شروع حکومت انتقالی به رهبری حامد کرزی در سال 2001 تا حال پر درخشان‌ترین دوره برای فعالیت رسانه‌ها شمرده می‌شود. در میان سال‌های حکومت حامد کرزی، افغانستان شاهد فعالیت حدود 900 رسانه مختلف بوده است، که به‌صورت قانونی از وزارت اطلاعات فرهنگ جواز کار دریافت نموده اند اما ریشتر آنان به دلیل نداشتن منابع مالی از فعالیت باز ماندند. با آن‌هم یک عده رسانه‌ها خیلی خوب در خشیدن و به لحاظ عرضه خدمات به جامعه موثر نیز تمام شده اند. اما روی دیگر سکه چیزی دیگریست که شماری از رسانه‌های افغانستان به آن گرفتار اند و آن عدم تخصصی بودن آنان است. فقدان متخصص در رسانه‌های افغانستان ضربه زننده است تا سود مندی. در زیر برخی از مکلفیت‌های رسانه‌ها نام گرفته شده است که هر رسانه باید به اجرای آن پرداخته باشند و نیز در سرفصل کاری شان به آنان اولویت بخشند.

1) ارائه اطلاعات درست

2) آموزش

3) تفریح و سرگرمی

4) هویت‌یابی

5) فرهنگ‌سازی

اگر عمیقاً به این موارد دیده شود نمی‌توانیم در شرایط فعلی، رسانه‌ی را با چنین اهداف پیدا کرد. با این حال مردم افغانستان در ابتدای کار رسانه‌ها خیلی خوشبین به‎‌نظر می‌رسیدند، چون یک دوره تاریک، محروم از اطلاعات و فقدان آزادی‌بیان را سپری نموده بودند. ما در سال‌های آخر آنان نیز از کارکرد رسانه‌های کشور راضی نیستند و باور دارند که رسانه‌های افغانستان علاوه بر آن که وظایف و اهداف اصلی رسانه‌های معیاری را دنبال نمی‌کنند بل کارکردهای منفی آنان بیشتر از مثبت است. شماری از جامعه‌شناسان کشور از رسانه‌ها مخصوصاً تلویزیون به عنوان نیمه‌ی والدین یاد می‌کنند و بدون شک منظور از این تعبیر، این نکته بوده است که کودکان امروز اوقات خود را اکثراً در مقابل تلویزیون می‌گذرانند که بیشترین تاثیر آن بالای آنان صورت می‌گیرد و اثرات منفی کار رسانه باعث آسیب‌های روحی مختلف بر کودکان می‌گردد.

با در نظرداشت وضعیت کنونی کارایی رسانه‌های افغانستان تلاش نمودم تا بادید عمیق‌تر به برخی تاثیرات مثبت و منفی رسانه‌ها بر کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگ‌سالان از جمله پر کردن اوقات فراغت، جامعه پذیری، یادگیری و اختلال در فعالیت‌های آنان نگاهی داشته باشیم. در زیر برخی از رویکردهای سازنده‌گی  رسانه‌های افغانستان را به برسی می‌گیریم که همه گواه اند و می‌دانند که محصولات رسانه‌های افغانستان چنین مشخصه‌های وجود داشته و دارد:

رویکرد مثبت رسانه‌های افغانستان

  • رسانه‌های افغانستان باعث بلند بردن دانش و ارائه اطلاعات سودمند به مردم گردیده است.
  • مردم کشور که چندین دهه محرومیت را سپری نموده بودند؛ رسانه‌های کشور توانستند لبخند و شادی را با برنامه‌های سرگرم کننده به صورت‌های غم‌‌ زده‌ی آنان پدید آورند.
  • اثر مثبت دیگری رسانه‌های کشور آشنا کردن مردم به اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده است.
  • فعالیت رسانه‌های متعدد کشور باعث نهادینه شدن آزادی بیان و دموکراسی شده است.

رویکرد منفی رسانه‌های افغانستان

اما این سکه روی دیگری نیز دارد و تاثیرات منفی رسانه‌های کنونی بیشتر از مثبت آن است که در زیر به شمار آنان اشاره می‌گردد:

  • از جمله تاثیرات نا گوار رسانه‌های کشور تربیت‌گیری نا درست اطفال، نوجوانان و جونان است که با پخش سریال‌های مبتذل و برنامه‌های افراطی از مسیر اصلی اهداف شان دور مانده اند.
  • عدم جانبداری رسانه‌ها و در نظر نگرفتن اصل اساسی کار رسانه‌ها و وابسته‌گی سیاسی اندیشه‌ای به کشورهای غربی وضعیت کارایی رسانه‌ها را وخیم کرده است.
  • روکود فرهنگ اصیل افغانی و رایج شدن فرهنگهای مبتذل غربی.
  • رقابت‌های نا سالم رسانه‌ها در پخش و نشر سریال‌های ترکی و هندی که باعث ایجاد گسسته‌گی در روابط خانواده‌گی شده است.
  • تضعیف روحیه‌ افکارعامه بابت بازتابی بیشتر اخبار نا گوار.
  • دید تجارتی داشتن رسانه‌ها به مخاطبان و عدم به کارگیری معیار رسانه‌یی.

این مشت نمونه‌ی خروار از کار کرد رسانه‌های افغانستان در هر دو جنبه بود، یعنی از سازنده‌گی تا ویرانگری. با رقابت نا سالم رسانه‌های صوتی و تصویری در پخش و نشر برنامه‌های مبتذل و خرافاتی، درآمد رسانه‌ها را چندین برابر افزایش می دهد؛ طوری‌که پخش هر دقیقه پیام بازرگانی در رسانه‌های تصویری حدود 10هزار افغانی و پخش هر دقیقه پیام بازرگانی در رسانه‌های صوتی تقریباً 5هزار افغانی هزینه دارد، در حالیکه توجه به چگونگی محتوا و تقاضای مخاطب وجود ندارد و آن‌چه می‌خواهند همین مسله نگاهی بازرگانی است. با در نظر داشت این همه با قاطعیت می‌توان گفت که کار رسانه‌های کشور بیشتر وابسته‌گی سیاسی، اندیشه‌ی و مالی به کشورهای بیرونی دارند که می‌خواهند با اهداف شوم پایه‌های فرهنگی ما را  خمیده بسازند. بیدون شک غرب به دنبال کسب توانی‌ها و اقتدار سرشاری مادی و تکنیکی، در ارثه معنویت و مکارم اخلاقی شدین به انحطاط گراییده است و مبتنی بر این می‌خواهد با تلاش‌های پیگیرانه کشورهای اسلامی چون افغانستان را دچار شکست فرهنگی سازد.

تنها راه حل فاصله گرفتن رسانه‌های افغانستان از وابسته‌گی سیاسی، اندیشه‌یی و مالی از کشورهای غربی است، و نیز تقویت تولید برنامه‌های آموزشی می‌باشد تا از یک طرف رسانه‌ها رسالت شان را به وجه احسن ادا نمایند و از سوی دیگر سطح سواد همه‌گانی در جامعه بیشتر شده و مردم از برنامه‌ها و سریال های مبتذل فاصله بگیرند. در غیر آن باورمندم که رویکرد ویرانگری رسانه‌های افغانستان خطر آفرین می‌گردد و جز نقات ضعف چیزی دیگر در قبال نخواهد داشت


صابره "مظهری"

دانشگاه رنا ©