شکست، پایان کار نیست!
2018-02-27
انسانها موجودات اند که همواره در راه رسیدن به اهداف تعیین شده خویش دست به مبارزات زده و از راههای مختلف جهت حصول این اهداف به جستجو و تلاش میپردازند. آنانی به اهداف(چه بزرگ و چه کوچک) دست یافتند که با شکست های پی در پی عقب نهنشسته، بارها و بارها وارد میدان رقابت شدند.
اشخاص ملقب به نابغه، با هوش، مخترع... آنانی بودند که ترس از نپذیرفتن خویش در جامعه، شنیدن جواب رد، تحقیر، تمسخر... را بارها تجربه کردند اما همواره تمرکز را بر اهداف خویش داشتند تا به اثبات رساندند که شکستهای بزرگ اغلب بخش از روند رسیدن به موفقیت است.
این چنین حرف ها ممکن برای اکثریت خوانندها در حد یک شعار باشد. برای این که الهام بخش در این مورد شویم، تعدادی از کسانی را که امروزه از کارکردها، دستآوردها و اختراعات ایشان استفاده بهینه صورت میگیرد را به معرفی میگیریم.
انشتاین
انشتاین که امروزه به نام نابغه شهرت جهانی دارد، در ابتدا تا چهار سالگی حرف زدن برای آن دشوار بود و تا هفت سالگی نمی توانست خواندن را بیاموزد.
معلمان مدرسه، مادر و پدر او گمان میکردند که از نظر روانی بیمار است؛ او در مدرسه که دانش آموز بود اخراج شد؛ همچنان در 17 سالگی برای ورود مدرسه پلی تکنیک فدرال سویس اقدام کرد اما پذیرفته نشد.
اما تحقیقات و نظریات انشتاین باعث ایجاد تغیرات اساسی در روند پیشرفت علم در جهان و برنده جایزه نوبل شد؛ او فزیک مدرن را تغییر داد.
ادیسون
معلم، ادیسون در مورد او گفته بود که ادیسون در دوران تحصیل آنقدر احمق و کودن بوده که به دشواری چیزی را یاد میگرفت، این در حالی است که ادیسون مخترع وسایلی شد که در جهان تغییری بس بزرگی ایجاد کرده است.
ادیسون برای اختراع لامپ 999 بار شکست را تجربه کرده بود؛ روزی خبرنگار از ادیسون پرسید که برای اختراع لامپ 999 بار شکست را تجربه کرده است اما چطور باز هم به فعالیت خویش ادامه داده است؛ ادیسون به جواب آن بیان داشته:" 999 بار شکست نخوردم، بلکه 999 روش یاد گرفتهام که لامپ چگونه ساخته نمیشود".
والت دیزنی
والت دیزنی در سال 1919 از اولین شغل انیمیشن سازی خود در روزنامه کانزاس سیتی اخراج شد. ویرایشگر روزنامه دلیل اخراج را فقدان ابتکار و نداشتن ایدههای خوب، بیان کرد. این آخرین شکست دیزنی نبود. او پس از بدست آوردن استودیو انیمیشن سازی Laugh-O-Gram، ورشکست شد. در نهایت او تصمیم گرفت در هالیوود فعالیت کند. او و برادرش به کالیفرنیا رفتند و استودیو برادران دیزنی راه اندازی کردند او برای این که سرمایه مربوط به دیزنی لند را پیدا کند302 بار جواب رد شنیده است. در نهایت او "میکی موس" و
جکی رولینگ
نویسنده پرفروش ترین رمان، یک زن تنهای مجرد بود و زمانی که شروع به نوشتن اولین رمان " هری پاتر" کرد در قطاری بود که به دلیل مشکل فنی متوقف شده بود.
رولینگ گفته است هنگامی که برای اولین بار شروع به نویسنده گی کرد، بارها از جانب ناشران کتاب پاسخ رد شنید اما برای این که با شنیدن چندین پاسخ منفی تسلیم نشد و تلاش بیشتر نمود؛ بلاخره چاپ خانه و نشر بلومزبری در سال1997 کتاب او را چاپ کرد و در حال حاضر رولینگ یکی از پردرآمدترین نویسندگان جهان است.
جری ساینفلد
جری ساینفلد کمدین مشهور؛ او اولین بار هنگام نمایش(گفتگوی در مورد زندگی و کمدی) به شدت مورد تمسخر حضار قرار گرفت؛ این در حالی است که قبل از نمایش به اندازه کافی تمرین کرده بود اما هنگامیکه روی صحنه رفت در حدود سی ثانیه ایستاده ماند و نتوانست حتی یک کلمه از نمایشنامه را به خاطر بیاورد.
پس از اجرای تمرینات زیاد توانست یک نقش کوچک در طنزهای تلویزیونی بدست آورد اما باز هم پس از اجرای چهار نقش از کار اخراج شد با این حال کسی حتی زحمت این کار را هم به خود نداد که برایش بگوید که او دگر نقشی ندارد؛ او وقتی متوجه شد که در نمایشنامه هیچ دیالوگی به نام آن نیست بسیار تحقیر شد اما بلافاصله برای اجرای یک نقش به باشگاه کمیدی بازگشت؛ پس از یک نمایش بسیار عالی درخشید و پس از آن کارش به سرعت با استقبال بی نظیر مواجه شد.
اگر ساینفلد شکست را قبول میکرد و دوباره به باشگاه کمیدین ها باز نمیگشت هیچ وقت نام آن در تالار کمدین های محبوب دنیا نوشته نمیشد.
"موفقیت آسان به دست نمی آید" جمله معروفی است که بسیاری از دانشمندان سرمشق کار خود قرار میدهند، برای بدست آوردن یک موفقیت بزرگ نباید با مواجه به شکست تعجب کنیم، بل هر شکست را به عنوان یک گام نزدیک شدن به موفقیت بپذیریم. شیرینی موفقیت های بزرگ همواره با تلخی شکست بدست میاید.