نگاهی به چیستی انتخابات
2018-10-22
واژهي انتخابات از ريشهي عربي فعل ( نخب ) به معناي برگزيدن و اختيار کردن است. که معادل انگليسي آن (Election) است و به فعل لاتين به معناي جدا کردن و بر گزيدن باز ميگردد. در تعريف ديگري از انتخابات گفته شده است که رايدهنده ضمن رايدهي که عمل حقوقي ـ سياسي محسوب ميشود، در حقيقت با انتخابات؛ نماينده يا رييس جمهور در ادارهي امور سياسي جامعهي خود مشارکت ميکند، در واقع از طريق انتخابات است که اعضاي جامعه به صورت مسقيم و غير مستقيم در شکل دادن سياست عمومي دخالت ميکنند. انتخابات از يک سو پايههاي اجتماعي قدرت سياسي را نشان ميدهد و از سوي ديگر ملاک خوبي براي ارزيابي توزيع قدرت در جامعه است. بر اساس اکثر تعاريف، انتخابات مجموعهي از عملياتيست که در جهت انتخاب حاکمان، نمايندگان يا تعيين ناظرين براي مهار کردن قدرت تدبير شده است. از اين ديدگاه انتخابات به معني انتخاب و شيوههاي مختلف تعيين نمايندگان است. ابزاري است که به وسيلهي آن ميتوان اراده شهروندان را درشکل گيري نهادهاي سياسي و تعيين متصديان اعمال اقتدار سياسي دخيل کرد. يکي از روشهاي کاربردي براي بررسي انتخابات، تقسيم کردن آن به اجزاي سازنده است. براي تسهيل اين فرايند کميسيون اروپا، موسسة بينالملل دموکراسي و مديريت انتخابات و برنامه توسعهي سازمان ملل، مفهوم (چرخهي انتخاباتي) را ارايه کردهاند يعني دوره انتخابات و دورهي پس از انتخابات. در ابتدا دورهي قبل از انتخابات: پلانگذاري يا برنامهريزي ( شامل آمادهسازي يا مرور چارچوب قانوني انتخابات، بودجهبندي و تامين سرمايه، آماده کردن تقويم انتخاباتي و طرحهاي کاري، انجام فرايند لوجستکي و امنيتي، تدارکات و تامين نيرو هاي انساني ) آموزش: ( شامل تهيه و آموزش فرايندهاي انتخاباتي و اسناد عملياتي ). اطلاعات و معلومات: ( ارايه اطلاعات به راي دهندگان، ساير سهم داران در انتخابات و ناظرين داخلي و خارجي) در آخرثبت نام راي دهندگان و نامزدان و راهاندازي مبارزات انتخاباتي توسط نامزدان ميباشد. و دوره بعد از انتخابات: (شامل جدول بندي، تاييد آرا، مرور، بازبيني و ارزيابي و نتيجهي انتخابات ميباشد). کارکردهاي انتخابات مردم سالار: در مورد انتخابات ميتوان به موارد ذيل اشاره کرد: 1. وجود انتخابات و برگذاري متناوب منظم و دورهي آن يکي از نشانههاي بارز مشارکت سياسي و مردم سالاري است. بدين معنا که رايدهندگان به طور منظم و دورهي براي انتخاب نمايندگان سياسي خود در انتخابات متعدد شرکت ميکنند و راي آنها همواره قدرت را به اشخاصي تسليم ميکنند که برگزيده ميشوند. در نظامهاي مردم سالار، انتخابات دورهيي براي مردم فرصتي است تا نظر خود را نسبت به شيوهي حکومت و مديريت يک دولت ابراز کنند. اگر عدم رضايت نسبت به آن داشته باشند، کسي يا گروهي ديگر را که صلاحتر و با کفايتتر باشد شناسايي و جايگزين سازند بدين وسيله سيستمسياسي رو به اصلاح، بهبودي و تکامل تدريجي پيش ميرود. 2. يکي از مهمترين کارکردهاي انتخابات، قاعدهمند کردن انتقال قدرت سياسي از گروهي به گروه ديگر است. فقدان قاعده براي انتقال و توزيع قدرت سياسي و مسووليت ادارهي جامعه، رنجهاي گوناگون سياسي را به بار ميآورد. ايمان به وجود و کارکرد انتخابات به گروههايي که براي تصاحب قدرت سياسي به رقابت ميپردازند، تضمين ميدهد که بهترين شيوهي کسب قدرت، حضور در انتخابات است. کسب قدرت از راه انتخابات، ضمن دارا بودن مشروعيت لازم از سوي مردم، مسالمت آميزترين شيوه در رسيدن به اريکهي قدرت است. انتخابات در سياست به تيغ دو لبه ميماند. از يک سو گروه يا شخصي را از قدرت و حکومت کنار ميکشد و از سوي ديگر قدرت جديد جايگزين ميکند. 3. انتخابات به ايجاد و بازنمايي مشروعيت سياسي و بر وسعت و کيفيت مشارکت مردم ميانجامد. انتخابات و آراي عمومي براي انتخابات کارگزاران و حل مشارکت کشور مهمترين عامل مشروعيت حاکميت است. انتخابات ابزاري مناسب براي حل بحرانهاي است که اغلب دولتها با آن دست و گريباناند. 4. ترغيب فردباوري و عقلاني سازيرفتار جمعي نيز يکي ديگر از کارکردهاي انتخابات است. سازماندهي افراد در نهاد مدني و فراهم آوردن ميکانيزم براي اظهار وجود اخذ راي و نظر آنها سبب ميشود هر فرد ضمن کسب احساس تعلق و موثر بودن و هويت جمعي بر تنشهاي ناشي از خود بيگانگي و بيتفاوتي سياسي فايقآيد.