English دری پشتو

مجله ها

ماهانامه رنا

گپ هايي در پيوند به “ء” و “ي”

content
2019-01-19

دوستانِ زيادِ پرسيده‌اند که “ء” و حرفِ “ي” در اخيرِ واژه‌هاي: خانه، جامعه، ادامه، وسيله... که پيوند دهنده‌ي واژه‌ي پسين‌اش باشد، مثلِ: خانه‌ي احمد، جامعه‌ي مترقي، ادامه‌ي برنامه، وسيله‌ي کار؛ شکلِ نوشتاري آن با “ء” درست‌است و يا با “ي” با توجه به اينکه اصل آن؛ گويشِ “ي” است.

در خصوصِ آن مي‌توان گفت که “ء” زيادتر مربوط به واژه‌هاي عربيست و از ملحقاتِ حروفِ “الف” و “واو” است ( أ- إ ) و ( ؤ ) مثلاً ( رأي، رأس، مسأله، مسؤل، مؤظف ...) اما پيوست آن با حرفِ “ه” مثلِ “ة” از ره‌َگذرِ گويشِ‌که انتظارِ گويشِ “ي” از آن مي‌رود، درست نيست چون “ء” در زبانِ پارسي‌دري گويشِ “ي” را نمي‌دهد.

“ه” غير ملفوظ که در آخر واژه مي‌آيد مانند: خانه، ميوه، خواننده، جامعه ... و اما درپايان کلمه‌اي که به “ه” غير ملفوظِ مختوم باشد درحالتِ اضافه (از مضاف ومضاف اليه يا موصوف و صفت ) “ي” ميانجيي قرار مي‌گيرد:

مثال:خانه‌ي احمد ...

جامعه‌ي شکوفا ...

منطقه‌ي وزير آباد ...

بنابر اين گذاشتن علامت همزه ( ﺀ ) در بالاي ( ﮥ وة ) صحيح نمي‌باشد و بتهر و درست تر است که با “ي” نوشته‌شود.

گپهايي در پيوند به واژههاي انکشاف و توسعه

1- واژه‌ي انکشاف(اسم مصدر - عربي) به‌معناي: کشف کردنِ چيزي قديمي، پديدار شدن، آشکار شدن، برهنه شدن...؛

2- واژه‌ي توسعه به‌معناي: گسترش‌دادن، پيشرفت‌کردن، بسط دادن، وسعت، فراخي، گشاده‌گي...

با توجه‌ به‌آنچه که گفته‌آمد امروزه کاربرد واژه‌ي “انکشاف” به‌جاي واژه‌ي “توسعه” صورت مي‌گيرد که از رَه‌گذرِ معنا، مفهوم و کاربرد کاملاً اشتباه مي‌باشد مثلاً : “انکشاف پاليسي” و چندين مثال ديگر ... و همچنان يکي از اغلاطِ رايجِ املايي در اين زمينه نامِ وزارتِ “انکشاف دهات” است چون از يک‌سو واژه‌ي “دِه” سُچه پارسي‌دري‌است با “ات” عربي جمع بسته نمي‌شود، مي‌بايد “دِه‌ها” نوشت و از سوي ديگر و با توجه به‌معناي واژه‌ي “انکشاف” به‌جاي آن نيز مي‌توان “توسعه” نوشت که کامل و درست آن مي‌شود “توسعه‌‌ دِه‌ها”

گپهايي در پيوند به‌ نوشت اعداد در جمله

يکي از اشتباهاتِ رايجِ نوشتاري که بسياري‌ها به‌آن مبادرت مي‌ورزند و همواره در نبشته‌هاي آن‌ها نيز کاربرد دارد، اين‌است که در نوشتن، اعداد را با حروف پيوند مي‌دهند مثلاً: 78مين سالروز ... ، 95مين روز... و از اين دست به ده‌ها موردِ ديگر. اين‌گونه نوشته‌ها، از رَه‌گذرِ درست‌نويسي، ويرايش و پيرايشِ متن؛ درست نمي‌باشد و مي‌بايد چنين‌نوشت: هفتادو هشتمين سالروز... ، نودو پنجمين روز...

اما در خصوصِ نوشتنِ تاريخ‌ها در متن، مثلِ: در پاسخ به‌نامه‌ي مورخ: 1396/5/12هجري-خورشيدي شما مي‌نگارم... ، به‌تاريخ 1396/8/20 به‌طرف جنابِ‌شما حرکت خواهيم‌کرد؛ مي‌توان نوشت‌که درست بوده و به‌زيبايي متن نيز مي‌افزايد.

گپ¬هايي در پيوند جمع¬بستنِ واژه‌هايِ پارسي‌دري با “ات” عربي

جمع¬بستنِ واژه‌هايِ زبان پارسي‌دري با “ات” زبان عربي مانند: گزارشات، پيشنهادات، سفارشات، فرمايشات، نگارشات و ... درست نمي¬باشد؛ زيرا واژه‌هايي: گزارش، نگارش، سفارش، فرمايش، پيشنهاد و... پارسي‌دري‌ بوده و هيچ نيازِ وجود ندارد که اين‌واژه‌هايِ زبانِ پارسي‌دري را با “ات” زبانِ عربي جمع ببنديم. به‌جاي‌آن بهتر است اين واژه‌ها را با “ها” در زبانِ پارسي¬دري جمع ببنديم و نه با “ات” زبانِ عربي. هم‌چنان واژه‌ي “ده” را كه پارسي‌دري‌است، نه‌بايد “دهات” بنويسيم، مي¬بايد به‌جاي‌آن “ده‌ها” نوشت و همچنان جمع بستنِ واژه‌ها با “جات” مانند: شيريني‌جات، سبزي‌جات، ميوه‌جات، ترشي‌جات و ... نيز درست نبوده، بهتر است اين‌واژه‌ها را با “ها” جمع ببنديم و نه با “جات”.

گپ¬هايي در پيوند به “راه‌ِ حل‌ها” و “راه‌هايِ‌حل”

يکي ديگر از اغلاطِ رايجِ املايي، نوشتنِ “راه‌ِ حل‌ها” است و همواره در صورت‌ِنوشتاري کاربرد دارد که درست آن “راه‌هايِ‌حل” است چون براي “حلِ” يک موضوع “راه‌ها” جستجو مي‌گردد نه اينکه براي “راه”، “حل‌ها” جستجو گردد و از رَه‌گذرِ معنايي هم مي‌بايد “راه‌هايِ‌حل” نوشت.

گپ¬هايي در پيوند به کانديد، کانديدا و مبارزاتِ انتخاباتي!

در اين شب روز آنچه مي¬شنويد و مي¬خوانيد سخن از”کانديد” شدن است و مبارزات انتخاباتي آنچه هيچ به چشم نمي¬خورد “کانديدا” شدن است و رقابت¬هاي انتخاباتي!؟

واژه¬ي کانديدا (Candidat) در فرهنگ¬هاي لغات زبان پارسي دري به معناي نامزد و داوطلب. اما  در خصوص واژه¬ي کانديد (Candid)  دو تا معنا را به¬کار برده¬اند و آن اينکه: يکي صادق و بي‌ريا- يکي هم ساده‌لوح و احمق!

واژه¬ي “کانديد” چنانچه در بالا نيز تذکر رفت  در زبان پارسي¬دري به معناي صادق و بي‌ريا- ساده‌لوح و احمق به¬کار رفته است ولي واژه¬ي کانديدا  برابر با واژه-ي (Candidat)  در فرانسوي به معني داوطلب يا نامزد  مي باشد همچنان کانديداتور، نيز واژه¬ي فرانسوي است به معني حالت يا عمل کسي که کانديدا مي‌شود اما کانديداتوري، به¬باور بسياري از اهلِ نظر  در هيچ زباني نيامده است.

خواهش اساسي اينست: به واژه¬هاي خارجي که وارد حوزه¬ي کاربردي زبانِ¬ما مي¬گردد دقت نموده تقليد نشود. از اين¬رو با توجه به آنچه گفته¬آمد مي¬بايد که  به¬جاي “کانديد” “نامزد” گفت!

در خصوص مبارزات نيز مي توان گفت که زمانيکه چند تن براي رسيدن به هدفي خاص وارد مرحله¬ي از تبليغات مي¬شوند، رقابت است نه مبارزه چون ما که نياز نداريم باهم بجنگيم و آنهم بر سر جلب توجهي ملت و کسب آرا يعني به ساده¬تر گفته شود که جنگ انتخاباتي که راه¬اندخته نمي¬شود بهتر است گفت رقابت چون در مسأله¬ي انتخابات پاي رقابت کشانده مي¬شود و هر طرف کوشش مي¬کند با طرح¬ها، برنامه¬ها و راه¬کارهاي بکر و تازه با رقيب خود به رقابت بپردازد نه اينکه بجنگد  پس لازم¬است  به¬جاي مبارزات انتخاباتي،  رقابت¬هاي انتخاباتي گفته و نوشته شود.

در نتيجه:

هيچ به¬جا و شايسته نمي¬باشد که نامزدان انتخابات خود را کانديد بنامند و همچنان به جاي رقابت هاي نيک  همه¬پذير و سالمِ انتخاباتي با هم مبارزه (جنگ کنند).

از رسانه¬هاي همگانيِ محترم نيز خواهش مي¬شود در اين خصوص توجه داشته و مواظب کاربردِ دو اصطلاحات باشند.

برابر واژه‌هاي کاربردي عربي– پارسي‌دري

پالايشِ زبان يک مسأله‌اي مهم در مباحثِ درست‌نويسي به‌شمار مي‌رود که مي‌بايد به‌دان روي‌آورد صورت مي‌گرفت اما با دريغ و درد که در پريشان حالِ کنوني کمتر به‌دان روي‌آورد و پردازش‌شده و نياز ديده مي‌شود تا کارهايي در اين زمينه انجام يابد.

برابر واژه‌هاي کاربردي عربي – پارسي‌دري

عربي ===  پارسي دري

آباء ===   نياکان

آب حيات===  آب زنده¬گاني

آتي ===  آينده

آثار ===  نشانه ها- آفريده ها

آحاد = =  يکايک

آخر ==  پايان - انجام - فرجام – پسين – واپسين

آخر الامر ==  سرانجام – فرجام

آخرين ===  واپسين – پاياني – فرجامين

آذوقه ===  توشه -خوراکي

آزادي طلبي ===  آزادي خواهي

آزرده خاطر===  دلگير – رنجيده - نژند- پژمرده - اندوهگين

آسوده خاطر ===  دل آسوده – سبکبار

آشفته خاطر ===  پريشان – دل واپس

آشوب طلب ===  شورشگر – آشوبگر

آفاق ===  جهان – گيتي – کرانه ها

آفت ===  گزند – آسيب

آل ====  دودمان- خاندان

آلات ====  ابزارها

آلام ====  دردها- رنج ها

آلام جسمي ==== تن پريشي ها

آلت دست ==== دست آويز

آمال ====  آرزوها

آنطور ==== آنچنان- آنسان- آنگونه

آنعده  ====  آن گروه- آنان

آن وقت ==== آنگاه- هنگامي که

ائتلاف ==== هم پيماني- پيوستگي- همبستگي

اِبا ====  سرباز زدن- سرپيچي- نافرماني- سرکشي

اباطيل ====  بيهوده ها

ابتدا  ====  نخست- آغاز

ابتذال ====  پستي- بي ارزشي

ابتکار ==== نوآوري

ابتلا ====  گرفتار آمدن- دچار شدن

ابداع ====  نوآوري


نویسنده: محمد تواب امیری استاد دانشگاه

دانشگاه رنا ©