English دری پشتو

مجله ها

ماهانامه رنا

جنون دزدي

content
2018-03-03

دزدي يک پديده زشت و ناروا است. زيرا دزدي سبب غضب اموال که موجب کشتار؛ درگيري و حسدورزي ميان هم‌ديگرمي‌گردد. ازمنظردين مقدس اسلام نيزاين عمل زشت و مردود قرارداده شده و خداوند براي مرتکبين آن مجازات سنگين را تعين نموده است درحقيت يگانه چيزي که انسان را مجبور به اين عمل زشت مي‌گرداند جنون دزدي است که به اثر به وجود آمدن اين حس پليد شخص را وادار به انجام آن نموده وحيات انسان را به باد فنا مي‌کشاند. حال مي‌خواهم در مورد جنون دزدي و پيامدهاي آن معلومات ارايه نمايم: جنون دزدي يا کلپتومانيا مثل خيلي بيماري‌هاي ديگري است که ممکن است انسان را دچار آن کند. افرادي که به اين بيماري دچارمي‌شوند، نمي‌توانند تمايل خود را در برابرعمل دزدي کنترل کنند. سوال اين‌جاست که جنون دزدي چيست؟ جنون دزدي يا کلپتومانيا يک اختلال روانشناختي است، در اين حالت فرد مورد نظر، حس اجباري در درون خود براي سرقت اشيا دارد. معمولا چيزهايي که مي‌دزدد، ارزش مادي واقتصادي ندارند و جز اسباب و وسايل کم ارزش به شمار مي‌روند. اين حالت جزيي ازاختلالات کنترل تکانه است و يا در افرادي که دچار وسواس اجباري و يا برخوري عصبي هستند، رخ مي‌دهد. دراختلالات کنترل تکانه، بيماران دربرابر تکانه‌ها يعني وسوسه‌ها وسلايقي که براي خود و ديگران زيانبارهستند، قدرت مقاومت ندارند. نشانه‌هاي افراد مبتلا به کلپتومانيا (جنون دزدي) حس اجباربراي دزدي کردن، ازجمله نشانه‌هاي بارز اين اختلال است. دراين حالت سارق چيزهايي را مي‌دزدد که به آن نياز نداشته کاربردي در زندگي او ندارند. براي مثال مداد، گيره کاغذ، قاشق: گل و... مي‌دزدد. او درون خود وسواسه و اجبار وصف ناپذيري را احساس مي‌کند و هم‌چون بيماري که حال وخيمي دارد، به خود مي‌پيچد و تا زماني که سرقت را انجام ندهد، احساس آرامش و امنيت نخواهد داشت. اين افراد نگراني‌هاي غير قابل توجيهي بيش ازسرقت دارند. احساسات متناقض پس از دزدي در افراد مبتلا که از جنون دزدي رنج مي‌برند پس از انجام سرقت به دو دسته تقسيم مي‌شوند، افرادي که دچار آرامش مي‌شوند وگروهي که احساس گناه، پشيماني و تنفر از خود به آنان دست مي‌دهد با اين وجود به دليل عدم تسلط بر تمايلات غيرقابل کنترل خود، سرقت را دوباره تکرار مي‌کنند. آن ها بيمارند واهداف شومي ندارند افرادي که به کلپتومانيا دچارند، کينه و يا دشمني با افرادي که از آنان سرقت مي‌کنند، ندارند و براي رسيدن به منافع مالي دزدي نمي‌کنند. در واقع تفاوت آن‌ها با دزدان حرفه‌اي ديگر درهمين است. افرادي مبتلا به اختلال جنون دزدي، تنها مي‌خواهند ميل گريزي ناپذير خود به دزدي را ازبين ببرند ومعمولا طعمه‌هاي ‌آن‌ها افراد و يا مغازه‌هاي مشخص نيستند و ممکن است ازهرمغازه و يا فروشگاهي تصادفي دزدي کنند. دزدي آن‌ها برنامه ريزي شده نيست. نمي‌توانند خود را کنترل کنند و به صورت مستمر دزدي مي‌کنند. اغلب دزدي‌ها در مکان‌هاي عمومي رخ مي‌دهد و شايد بعد از دزدي، احساس تنش و گناه داشته باشند، اما نياز به سرمستي و نشاط ايجاد شده درهنگام دزدي، باعث مي‌شود تا اين کار را دوباره تکرار کنند افراد مبتلا به جنون دزدي شخصيت ضد اجتماعي و يا اختلال مانيک ندارند، به اين معنا که فرد پس ازسرقت از مکان معيني آن‌جا را بدون درگيري هرج ومرج و بروز رفتارهاي مخرب و پرخاشگرانه به آرامي ترک مي‌کند. براي اين‌که بخواهم يک زنده‌گي موفق و سربلندي داشته باشيم وبا صبروحوصله‌مندي ازمشکلات به خوبي عبور نمايم هيچ وقت دچار به اين عمل ناپسند نگرديم.


تبسم مرزاخيل

دانشگاه رنا ©